عباس عبدی یكی از فعالان نواصولگرا در توییتی به یك رشته از تناقضات و به اصطلاح گیجی جناح متبوع خودشان اشاره كرده بود. اولین مورد افزایش قیمت خودرو و جلوگیری رییس‌جمهور از این افزایش بود كه سوت و كف این جناح را همراه داشت، ولی چند هفته‌ای نگذشت كه گران‌تر از پیش شد و صدای كسی هم درنیامد. سپس طرح واردات خودرو كه با ممنوعیت واردات لوازم خانگی همراه می‌شود و سپس افزایش شدید قیمت این لوازم و حتی نوبتی شدن تحویل كالا به خریداران بود كه مردم را عصبانی كرد و اینان نتوانستند موضع‌گیری‌های روشنی داشته باشند. مورد بعدی، شعار زدن بر دهان كسی كه بعد از ترور حاج قاسم بخواهد با امریكا مذاكره كند، بود. ولی در دولت جدید ماجرا عوض می‌شود. شخص دیگری هم به سیل واردات واكسن و بشارت دادن دولت جدید به پایان كرونا در دهه فجر اشاره می‌كند و اینكه پیك اصلی كرونا در این دهه رخ داد. اكنون باید نوار صوتی منتشره درباره هلدینگ یاس را هم به این مجموعه بی‌انتها اضافه كرد كه همه اینها موجب گیجی این گروه از فعالان رسانه‌ای و سیاسی شده است. واقعیت این است كه این كاری كه لشكر سایبری نواصولگرایان در توییتر می‌كنند، هرچه باشد سیاست‌ورزی نیست؛ این یك فعالیت اقتصادی زشت است. سیاست‌ورزی اصول و قواعد خود را دارد. مهم‌ترین آنها داشتن ثبات شخصیتی است. این ثبات شخصیتی از ثبات فكری می‌آید. بدون داشتن یك اندیشه راهنما و تا حدی منسجم نمی‌توان سیاست‌ورزی موثری كرد كه بدون تناقض یا گیجی باشد. البته ثبات فكری به معنای عدم تغییر نیست. ولی تغییر فكری، هم باید شفاف و هم قابل توضیح باشد. همه این موارد متناقض جریان نواصولگرایی را می‌توان تحلیل كرد و نشان داد كه مبتنی بر هیچ اندیشه‌ منسجمی نبوده است. دفاع از تثبیت قیمت خودرو فاقد چنین انسجامی است. چون اگر دولت نقدینگی را افزایش ندهد، هیچ كالایی از جمله خودرو گران نمی‌شود. به علاوه هنگامی كه رفتید در دولت، متوجه می‌شوید كه مدیران خودرویی را خودتان منصوب می‌كنید، آنان هم خواهان افزایش قیمت هستند، خب چاقو كه دسته خود را نمی‌بُرد؟ قیمت لوازم خانگی چرا بالا رفت؟ مطمئن باشید كه كیفیت آن‌هم مثل خودرو شده و پایین می‌آید، چون رقابت با كالای خارجی ندارند، صادرات ندارند، زیرا هیچ‌كس در جهان حاضر به خرید آنها در مقایسه با كالای مشابه خارجی نیست. در داخل هم انحصاری عمل می‌كنند، لذا با هر كیفیتی و با هر قیمتی بفروشند، خریدار هست حتی در نوبت. خریدار نیز چاره‌ای ندارد. مذاكره با امریكا هم همین طور است، مگر می‌شود دنبال برجام بود و با آنها مذاكره نكرد؟ حالا چه مستقیم و چه غیرمستقیم. فقط غیرمستقیم هزینه‌هایش بیشتر است و امتیازات را به واسطه‌ها باید داد. مخالفت با برجام و آتش زدن آن نیز فقط یك نمایش برای بیرون راندن طرف مقابل بود. اگر سیاست فقط كسب قدرت به هر قیمت و بدون لحاظ كردن خیر عمومی است، پس آنان خدای سیاست‌ورزی هستند. تناقضات نمونه واكسن نیز روشن است. نواصولگرایانی كه از ۲ سال پیش تاكنون انواع و اقسام مواضع متناقضی را درباره واكسن گرفته‌اند، به این راحتی نمی‌توانند از خوردن چوب این مواضع معاف شوند. كافی است به مواضع وزیر بهداشت دولت روحانی كه مورد حمایت كامل اصولگرایان بود و نیز وزیر فعلی مراجعه كنند. انكار اولیه كرونا، كم‌اهمیت جلوه دادن آن، همدستی ضمنی با طرفداران طب اسلامی و نفی ضمنی طب علمی، مخالفت با واردات واكسن و تاكید بر تولید داخل و... همه اینها را بگذارید در كنار افتخار كردن به واردات واكسن و وعده پایان كرونا در دهه فجر كه البته این دهه همراه شده است با اوج‌گیری بی‌سابقه كرونا در كشور. مشكل این است كه باید پرداخت پول برای توییت زدن را كنار بگذارند. این لشكرهای سایبری نه تنها اثر ماندگار مثبتی ندارند، بلكه آثار آنها برای فضای سیاسی منفی است. اینكه در زمان روحانی یك كالا قدری گران می‌شد، توییت باران می‌كردند و حالا چند برابر گران می‌شود سكوت و توجیه می‌كنند، به معنای سقوط اعتبار سیاسی است. در گام دوم باید در برابر پرت و پلاهای دوستان و مسوولان شناخته‌شده خود بایستند. مصلحت‌سنجی حدی دارد. اگر از آن حد بگذرد، بی‌اعتباری می‌آورد. این جناح هر ارزش و حقیقتی را بی‌اعتبار و شناور كرده‌اند، دیگر برای آنان جایی برای تكیه دادن و ایستادن باقی نمی‌ماند. اگر حقیقت و ارزش‌های بنیادین شناور و بی‌اعتبار شوند، آن‌هم در فاصله‌های زمانی كوتاه، هویت انسانی مخدوش و متزلزل می‌شود. این اتفاقی است كه برای لشكر سایبری نواصولگرایان رخ داده و فاقد حداقل‌های سیاسی شده‌اند. این یادداشت فقط در پی نقد و تحلیل بود و تخریب و تخطئه هدف آن نیست، بد نیست به نكات آن توجه كنند. خود دانید.